آیت الله بهجت
باید توبهی حقیقیّه را با تمام لوازمش عملی نماییم، تا آثار معاصی بالکلیّه رفع شود!
باید توبهی حقیقیّه را با تمام لوازمش عملی نماییم، تا آثار معاصی بالکلیّه رفع شود!
چرا ما دعا می کنیم در حالی که خداوند از خواسته های ما آگاه است و اگر سکوت هم کنیم او همه را میداند.
پاسخ آقای دکتر الهی قمشه ای:
دعا بسیج نیروهای درونی ما است، تا بتوانیم آرمانی را که در ذهن داریم مشخص و روشن دنبال کنیم و در این کار از حق و حقیقت که همان خداست یاری میگیریم… یک قانون فیزیکی ميگه که:
هر ذره در حال ساطع کردن مدام انرژي به سمت مشخصی است.
انرژی بدن من و شما قابل هدایت به یک سمت مشخص است.
اگر به چیز مشخصی فکر کنیم انرژی ما به سمت اون چیز مشخص میره..
نکتهٔ جالبش اینه که من به محض اینکه به شخص خاصی هر جای دنیا که فکر کنم انرژی های من بلافاصله به سمت اون حرکت می کنه و بلافاصله به او میرسد بدون سپری شدن زمان.
در فیزیک به این میگن “جهش کوانتومی".
یعنی انرژی ما از زمان عبور ميكند…
پس بهترین دعاها را به همدیگر بکنیم?
بچه مذهبی… بچه بسیجی… اگه فکر میکنی تو این شبکههای اجتماعی (تلگرام، وایبر، لاین و…) به گناه نمیفتی
بدون که سخت در اشتباهی…
همین که قبح ارتباط با نامحرم برات شکسته بشه، همین که احساس کنی از چت با جنس مخالف هیچ احساس گناهی نمیکنی…
همین واسه شیطان کافیه…!!!!
? پاسدار جعفر اسدی:
آقا فرمودند: #شام میخواهید به ما چی بدهید؟
-عرض کردم: #چلو_کباب!
- گفتند: نه! ما از غذایی می خوریم که همه پادگان می خورند.
- گفتم: ما به میمنت ورود حضرتعالی به #پادگان برای همه چلوکباب تدارک دیده ایم.
- فرمودند: بسیار کار خوبی کردید. آیا میشود ما هم در جمع برادران #بسیجی و #سپاهی غذا بخوریم؟
- عرض کردم: در جمع همه بچه ها که مقدور نیست. گردان ها هر کدام در محل استقرار خود غذا می خورند. اما جمعی در #حسینیه هستند که از پرسنل قرارگاه و از مجموعه فرماندهی می باشند ، ما میتوانیم به جمع آنان بپیوندیم.
- آقا گفتند: بسیار خوب ما هم به همان جا می رویم….
? پرتوی از خورشید ، ص۱۳۲ (خاطره سردار جعفر اسدی از حضور آیت الله خامنه ای به محل استقرار نیروهای لشکر فجر ، در زمان جنگ)
? نماز اول وقت? فریدون خیامباشی محافظ آیت الله خامنهای در دوران جنگ :
? یک روز صبح به #سوسنگرد رفتیم. آقا از جبههها بازدید کردند و سپس به سخنرانی در جمع نیروهای رزمنده پرداختند. پس از سخنرانی، وقت اذان ظهر شد. علیرغم اینکه به #آقا گفتیم که منطقه ناامن است و بهتر است که برویم، اما ایشان به نماز ایستادند و #نماز_اول_وقت را خواندند. لحظات پایانی نماز بود که #توپخانه عراق شروع به #شلیک گلولههای خود کرد. شدت آتش به حدی بود که من بلافاصله ماشین بلیزر را روشن کردم و با سلام دادن آقا، ایشان را #به_زور بلند کردیم، در ماشین نشاندیم و از منطقه دور شدیم.