شهـــید محمود رضا بیضایی
برای شهیـد شدن باید شهـادت
را آرزو ڪرد من خودم بہ این یقین
رسیده و با اطمینان مےگویم :هرڪس
شهید شده خواستہ کہ شهید بشود
شهادتِ شهید فقط دست خودش است.
برای شهیـد شدن باید شهـادت
را آرزو ڪرد من خودم بہ این یقین
رسیده و با اطمینان مےگویم :هرڪس
شهید شده خواستہ کہ شهید بشود
شهادتِ شهید فقط دست خودش است.
? امام صادق علیه السلام:
۳ چیز پشیمانی در پی دارد:
به خود بالیدن
فخر فروشی
چیره جویی بر دیگران
? تحت العقول ص ۳۲۰
? #استاد_انصاریان:
خدا دوست دارد که بندهاش از او گدایی کند چون میخواهد جیب دنیا و آخرت بندهاش را با این گداییکردن پُر کند.
رهبرانقلاب: یادم است هنوز بالغ نبودم که اعمال روز. عرفه را بجا آوردم. مادرم خیلی اهل دعا و توجّه و اعمال مستحبّی بود. میرفتیم یک گوشه حیاط منزل و ساعتهای متمادی، اعمال روز عرفه را انجام میدادیم. مادرم میخواند، من و بعضی از برادر و خواهرها هم بودند، میخواندیم. دوره جوانی و نوجوانی من اینگونه بود؛ دوره اُنس با معنویات و با دعا و نیایش.
? رهبرانقلاب:
⭕️ ما نان گندم نمیتوانستیم بخوریم، نان جو گندم میخوردیم، چون نان گندم گرانتر بود. البته یک دانه نان گندم میخریدیم برای #پدرم فقط ولی ما نان جو گندم میخوردیم، گاهی هم نان جو. وضعمان خیلی خوب نبود و شبهایی اتفاق میافتاد در منزل ما که شام نبود. مادرم با زحمت زیادی که حالا بماند آن زحمت چگونه انجام میشد، برای ما شام تهیه میکرد. آن شام هم که تهیه میشد و با زحمت تهیه میشد، نان و کشمشی بود.
آن وقتها، از لحاظ مالی در فشار بودیم، یعنی خانوادهمان، خانواده مرفهی نبود. پدرم یادم هست روحانی معروفی بود، اما خیلی پارسا و گوشه گیر بود، لذا زندگیمان خیلی به سختی میگذشت. در دوران کودکی با زحمت بسیار، برای ما #کفش خریده بود که تنگ بود. پدرم دیگر قادر نبود که اینها را عوض بکند یا کفش دیگر بخرد، آمدند گفتند که خب این کفشها را می شکافیم، اندازه میکنیم و برایش بند میگذاریم. یک عالمه #خوشحال شدیم که کفشهایمان بندی شد. آمدند شکافتند و بند گذاشتند بعد زشت شد، چون بندهایش خیلی فرق داشت با کفشهای دیگر، خیلی زشت و ناجور درآمده بود. چقدر غصه خوردیم ولی خلاصه چارهای نداشتیم.
? برگرفته از کتاب ۱۳۱۸، خاطرات خودگفتهی رهبر انقلاب