عشق فقط حسین

  • خانه 
  • صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین حسین جان 

چه ضرورتی دارد یک طلبه ، خانه‌ای مثلاً بیست میلیون تومانی بخرد؟

23 مرداد 1400 توسط فاطمه زنگي آبادي

? حجت‌الاسلام مروی نقل می‌کند: یک وقت گزارشی را خدمتشان برد‌م، راجع به یکی از روحانیونی که آن موقع #قاضی شده بود، خانه‌ای خریده بود و مقداری کمک و مساعدت هم برای آن خانه می‌خواست. گزارشی را خدمت ایشان دادم با اینکه خیلی خانه گران قیمتی هم نسبت به شرایط آن روز نبود، ایشان فرمودند که چه ضرورتی دارد #یک_طلبه،خانه‌ای مثلاً بیست میلیون تومانی بخرد؟!

این قضیه مال مثلاً دوازده سیزده سال قبل است (حدوداً اواخر دهه‌ی هفتاد) با اینکه بیست میلیون تومان آن موقع هم خیلی زیاد نبود و خانه هم آن چنانی نبود.

? بعد فرمودند: خانواده‌ی ما گاهی می‌روند منزل بعضی از #آقایان و می‌آیند تعریف می‌کنند، که مثلاً دور تا دور اتاق #پشتی_قالیچه‌ای بود، که ایشان فرمودند: من تعجب می کنم! چه ضرورتی دارد، حالا دور تا دور اتاق ما پشتی قالیچه‌ای باشد، نمی‌شود یک پشتی معمولی باشد؟! حتماً باید قالیچه‌ای باشد؟! #گران_قیمت باشد؟! یک پشتی باشد که به دیوار تکیه ندهند، با یک #پارچه‌ی_معمولی هم می‌شود این را تامین کرد و کنار اتاق گذاشت، چه ضرورتی دارد؟ مخصوصاً ما #روحانیون، زندگی‌ها خانه‌ها و وضعیتمان اینجوری باشد؟! 

? بعد فرمودند: در خانه‌ی ما، یک #فرش_دستبافت بیشتر نداریم. این هم جزو #جهیزیه‌ی خانمم بوده است، که الان هم دیگر #نخ‌نما شده است، ولی چون یادگاری است، این را در خانه نگه داشتیم و الا همه‌ی خانه ما #موکت است و اصلاً فرش دستبافت نداریم، حتی فرش ماشینی هم در خانه ما نیست و کلاً خانه ما با #موکت، فرش شده است.

 نظر دهید »

حدیث

22 مرداد 1400 توسط فاطمه زنگي آبادي

? امام حسین عليه السلام:

بی گمان شیعیان ما، دلهایشان از هر خیانت، کینه و فریبکاری پاک است.

? بحارالانوار، ج ۶۸، ص۱۵۶

 نظر دهید »

تلنگر 

22 مرداد 1400 توسط فاطمه زنگي آبادي

? به بچه هاتون یاد بدید امام حسین علیه السلام از بی یاری سر بریده شد نه از بی آبی…
? ‏حضرت عباس از معرفت و مرام بی دست شد نه به خاطر مشک آب…
? ‏اونجا که امام حسین ع فریاد زد هل من ناصر ینصرنی؟ یار میخواست نه آب…

 نظر دهید »

در محضر استاد 

22 مرداد 1400 توسط فاطمه زنگي آبادي

✅ آیت الله فاطمی‌نیا:

حیفتان نمی‌آید مادرها را اذیت می‌کنید؟ سید رضی جامع نهج البلاغه پس از مرگ مادرش گفت: “بعد از این با کدام دست بلاها را رد کنم؟” دست مادر که بالا می‌رود بلاها از شما دور می‌شود. حیف نیست سر یک چیز جزئی مادر را می‌رنجانید؟ از مجلس روضه برگشته مادر را می‌رنجاند؛ قبول باشد!

 نظر دهید »

شهید خرازی 

22 مرداد 1400 توسط فاطمه زنگي آبادي

❣ #عند_ربهم_یرزقون

رفتم بیرون، برگشتم. هنوز حرف می‌زدن. پیرمرد می‌گفت: جوون دستت چی شده؟ تو جبهه این طوری شدی یا مادر زادیه؟

حاج حسین خندید. اون یکی دستش رو آورد بالا. گفت: این جای اون یکی رو هم پر می‌کنه! یه بار تو اصفهان با همین یه دست ده دوازده کیلو میوه خریدم برای مادرم.
پیرمرد ساکت بود. پرسیدم: پدر جان! تازه اومدی لشکر؟

حواسش نبود! گفت: این چه جوون بی تکبری بود. ازش خوشم اومد. دیدی چه طور حرفو عوض کرد؟! اسمش چیه این؟
گفتم: حاج حسین خرازی!

راست نشست. گفت: حسین خرازی؟ فرمانده لشکر؟!

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 72
  • 73
  • 74
  • ...
  • 75
  • ...
  • 76
  • 77
  • 78
  • ...
  • 79
  • ...
  • 80
  • 81
  • 82
  • ...
  • 139
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

عشق فقط حسین

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس